کارگروه نقد جشنواره بین المللی تئاتر فجر سومین جلسه نقد خود را برگزار کرد
«خانه ابری»؛ روزمرگی یا روزمرّه گی؟!
فاطمه رستمی: سویمن جلسه نقد کارگروه نقد سی و پنجمین جشنواره بین المللی تئاتر فجر به اجرای «خانه ی ابری» به کارگردانی حمید پورآذری و سیامک احصایی اختصاص یافت.
نمایش «خانه ابری» به کارگردانی مشترک حمید پور آذری و سیامک احصایی که در بخش میهمان و مسابقه بینالملل جشنواره سی و پنجم تئاتر فجر حضور دارد، روز گذشته در «عمارت روبهرو» با حضور رامتین شهبازی منتقد، سیامک احصایی و حمید پور آذری کارگردانان نمایش و نشمینه نوروزی و محمدزمان وفاجویی نویسندگان اثر به دبیری امین عظیمی در جلسهای نقد شد. در این گزارش به گفتههای افراد حاضر در این جلسه پیرامون نمایش«خانه ابری» و سی و پنجمین جشنواره بینالمللی تئاتر فجر پرداختهایم که میخوانید.
حمید پور آذری:محصول خوب گوش دادن و خوب نگاه کردن کم خطاترین انتخاب است
حمید پور آذری سابقه اجرای نمایشهایی با مضامین متفاوت و اجرا در فضاهای بیرون از سالنهای متعارف تئاتر را در پرونده کاری خود ثبت کرده است. او در ابتدای صحبتهایش درباره عناوین تئاتر محیطی، آلترناتیو و.. گفت: «این تقسیمبندیها میتواند در نگاه افراد به آثار تأثیرگذار باشد. در برنامه جشنواره میبینیم که جدول جدایی برای این آثار تنظیمشده است. من فکر میکنم همه اینها باید در قالب تئاتر دیگر جای بگیرد به این دلیل که درنهایت همه اینها تئاتر هستند فقط مکان و فضا شاید کمی غیرمتعارف شده باشد. در انگلیس فستیوال جسورانه فضاهای مختلف را به مکانی برای اجرای نمایش تبدیل میکنند و سالن مشخصی وجود ندارد. البته نوع آثار و مضامین متفاوت است. مثلاً یک پل قدیمی با چیدن چند صندلی میشود مکانی برای اجرای تئاتر. چنین نمایشهایی در دنیا کم نیستند، ولی این آثار را جدا از تئاتر نمیپندارند. من نسبت به این نگاه جنگ دارم که به نظر میرسد نمایش محیطی تئاتر نیست و تئاتر فقط چیزی است که در سالن اجرا میشود!».
او ادامه داد: «در کارگاههایی که برگزار میکنم میگویم از ابتدا خوب گوش دهیم نه اینکه بشنوید، خوب نگاه کنید نه اینکه فقط ببینید. محصول خوب گوش دادن و خوب نگاه کردن کم خطاترین انتخاب است. در ناخودآگاه به این مسئله وفادار بودیم».
پور آذری درباره روزمرگی در نمایش«خانه ابری» گفت: «میگویند در یک مقطع زمانی هرچقدر از یک موضوع دور شوی، به آن نزدیکتر شدهای. به همین دلیل به ذهنمان رسید وقتی شرایط موجود را بررسی میکنیم واقعیت آن را عمیقتر درک میکنیم و با نگاه از بیرون و وضعیت بیشتر میتوانیم آن را بفهمیم. هراس از این شرایط هم طبیعتاً بیشتر میشود. واقعیت عدم وجود فاصله ندیدن واقعیت ماجراست».
سیامک احصایی:تکرار بایگانی ذهن را پاک میکند
سیامک احصایی از طراحان صحنه و لباس شناختهشده ایران که تجربه کارگردانی نمایشهایی را پیشازاین داشته است، درباره همکاری خود با حمید پور آذری و کارگردانی مشترک نمایش«خانه ابری» گفت: «بعد از تماشای نمایش «سال ثانیه» وقتی با حمیدپورآذری صحبت میکردم از او پرسیدم که آیا اگر زمانی فرصتی پیش آید مایل است یک تجربه مشترک تئاتر داشته باشیم؟ و پور آذری پذیرفت. از این صحبت تا عملی شدن این پیشنهاد نزدیک به چندین ماه و حتی یک سال زمان گذشت و درنهایت «خانه ابری» را روی صحنه بردیم. آن چیزی که دغدغه ذهنی من است، روزمرگی و تکرار در زندگی انسانهاست که شاید دلیل شکلگیری ایده اجرای یک نمایش با این محتوا از این دغدغه آمده باشد».
او در ادامه درباره کار مشترک و معنای واقعی آن گفت: «فکر میکنم آدمها وقتی در محیطی وارد میشوند که قرار است کار مشترک انجام دهند، پیش از اینکه فکر کنند چه چیزی را قرار است وسط بگذارند، اگر اینطور فکر کنند که چه استفادهای را از داشتههای افراد مقابل میبرند، با سرعت بیشتری پیش میروند. اگر تعامل قرار نبود شکل بگیرد که همه باید تنهایی کار میکردیم. من وقتی به سراغ پور آذری رفتم، داشتههای خودم را که داشتم، اما به دنبال تعامل با داشتههای طرف مقابلم بودم. این نگاه و این شکل از تعامل، معنایش کار مشترک واقعی است. گذشت ناخواستهای در این نوع کار وجود دارد که نتایج مثبتی خواهد داشت. ما فکر میکردیم و به هم فرصت میدادیم ایدههایمان به اثبات برسد».
احصایی گفت: «من معتقدم وقتی چیز جدیدی در ذهن میآوریم باقی میماند، اما اگر تکرار را بایگانی کنیم چیزی را پاک میکند. با تکرار شکلهای همسانی مثل دیوار را میسازیم. من میخواستم مدام در این نمایش همهچیز حذف شود. درنهایت هم هیچ اتفاقی نمیافتد و تکراریها باز تکرار میشوند. ما رهنمونی نمیدهیم چگونه از تکرار خارج شویم. این ماجرا آینهای است که در برابر خودمان میگیریم. تا زمانی که نفهمیم کجاییم و کجا میرویم، ابزار لازم را برای حرکت بعدی به دست نمیآوریم. قصه ذهنی من این بود که بفهمیم چه موقعیتی داریم و این دایره و این سرعت چگونه است، چرخش این دایره از کدام طرف است و... تا بتوانیم اگر خواستیم از دایره بیرون بپریم، البته ما هیچکدام از این کارها را نمیتوانیم انجام دهیم چون حقیقت موقعیتمان را نمیدانیم».
رامتین شهبازی:کارهای عادی در روزمرگی عمل قهرمانی است
رامتین شهبازی منتقد مدعو سومین جلسه نقد کارگروه نقد سی و پنجمین جشنواره بینالمللی تئاتر فجر، درباره نمایش«خانه ابری» و بحران روزمرگی در زندگی انسان گفت: «روزمرگی بحثی است که از قرن19 میلادی به اینطرف دامنهدار شده و دغدغه همه انسانها است. اولین نمایشنامههایی که پیرامون این موضوع شکل گرفت در نمایشنامه «دایی وانیا» چخوف روشن مطرحشده است. در این اثر شخصیت دکتر آسترف و دایی وانیا در بحثهای خود این موضوع را مطرح میکنند. پس روزمرگی در هنرهای مختلف در آثار خارجی و حتی آثار ایرانی دیده میشود».
او افزود: «برخورد انسانها بازندگی و روزمرگی متفاوت است. برخی میخواهند از آن رها شوند و برخی به دنبال تغییر مداوم همهچیز هستند. زندگی روزمره گفتار، رفتار، پوشش و ... را شبیه به هم میکند. این مسئله در نمایش«خانه ابری» وجود داشت و توانسته بود حس روزمرگی را القا کند. حرکت چرخشی زندگی مربوط به زندگی روستایی و حرکت خطی زندگی ریتمی سریع و روبهجلو است که در زندگی شهری دیده میشود. این همان چیزی است که در نمایش «خانه ابری» پور آذری و احصایی تعریف کردهاند. نکته جالب برای من این بود که شما حرکت معکوسی داشتید، گویی از کلوز آپ به لانگ شات برده شدیم».
شهبازی ادامه داد: «جامعه و نیروی گریزناپذیر نه دولت است، نه سرمایهداری و... درعینحال همه اینها هست. این نیرو هم ما را کنترل میکند هم ما در مقابل او میایستیم. در نمایش «خانه ابری» اتفاقی که میافتد و دردناک است، این است که عدهای میخواهند تولدی برگزار کنند که تنها راهی برای خروج موقتی از روزمرگی است. ما درنهایت نمیبینیم که توانستند تولد بگیرند یا نه. این آدمهای درگیر تولدی ساده بهجایی میرسند که این کار برای آنها عملی قهرمانی میشود! وقتی انسان دچار روزمرگی است که انجام کارهای معمول و روزانه برایش عمل قهرمانی شده باشد. در نمایش«خانه ابری» برگزاری یک جشن تولد ساده به این دلیل که آدمها دچار روزمرگی هستند تبدیل به عمل قهرمانی شده است».
شهبازی توضیح داد: «در نمایش دقت نظری بود که در دکور و نوع حرکت و همه این عناصر و بازیگرها و تیکهای ثابتی که داشتند و... دیده میشد. همه اینها هندسهای را نمایان میکند که خودش درواقع از نوع تفکری که نگاه چپ دارد برمیآید. این نظم به زندگی روزمره میچسبد. نظم جایی از بین میرود که آدمها رها میشوند و به زندگی خودشان میپردازند. نمایش از گوشه صحنه شروع میشد یعنی از جایی که نشان میدهد زندگی این آدمها در حاشیه قرارگرفته است. مرکز داستان صحنه کارخانه است این مرکز محل زندگی آدمها نیست. شخص بودن آدمها در قصه اهمیت ندارد و در حاشیه و کنار صحنه قرارگرفته است.
نشمینه نوروزی:نمیدانستیم قرار است به کدام سمت برویم!
نشمینه نوروزی، در نمایشهای مختلفی در کنار حمید پور آذری حضورداشته و در «خانه ابری» هم یکی از نویسندگان اثر بوده است. نوروزی درباره شکلگیری نمایش «خانه ابری» گفت: «ابتدای کار ایده خاصی وجود نداشت و همهچیز در کنار هم پیش رفت و با شروع تمرینات، تعاملات در گروه کارگردانی و نویسندگان شکل گرفت و ایدههایمان را مطرح میکردیم و بازیگران هم اتودهایی داشتند که تصاویری برای ما ایجاد میکرد. ما نمیدانستیم دقیقاً قرار است به کجا برسیم و دستآویز محکمی وجود نداشت. برخی طرحها را بیشتر پرورش میدادیم و برخی از ایدهها را بهطور کل کنار میگذاشتیم و کمکم داستان چفتوبست پیدا میکرد».
محمدزمان وفاجویی:برآیند اختلافات ذهنی نتایج مثبت بود
محمدزمان وفاجویی هم پیشازاین تجربیاتی از همکاری با حمیدپورآذری داشته و در نمایش «مشترک موردنظر در دسترس نمیباشد» پور آذری بهعنوان مشاور کارگردان و طراح صحنه در کنار او حضور داشت. وفاجویی درباره بستر همکاری با سیامک احصایی و حمیدپورآذری در نمایش «خانه ابری» توضیح داد: «شاکله و پایهای از موضوع و محوریت نمایش تقریباً در جلسه چهارم تمرینات شکل گرفت و ما کمکم میدانستیم قرار است به کدام سمت حرکت کنیم. از دل این ساختار ابتدایی شکلگرفته، ایدهها بیرون میآمد و دست به آزمونوخطا میزدیم».
او گفت: «نوشتن متن برای پور آذری با ذهنیت خاصی که دارد و میخواهد همه بازیگران حضور فعالی داشته باشند، آسان نیست. منظورم از حضور فعال همه بازیگرها از نگاه پور آذری این است که او اعتقاد دارد همه باید در شکلگیری صحنه و فضا نقش کارسازی داشته باشند. او به مدرن نوشتن هم نگاه دیگری دارد. حفظ انگیزه و دیدگاهی که مدنظر کارگردانان نمایش بود برای ما بهعنوان نویسندگان اولویت داشت. سخت است که همه گروه به این فهم مشترک برسند که این نوع متنهای مدرن هم واقعاً متن هستند، بااینکه هنوز برای خیلی از افراد جا نیفتاده است».
محمدزمان وفاجویی در ادامه در مورد چاپ متنهایی با این شیوه خاص مثل آثار پور آذری گفت: «این برای خیلی از افراد سؤال است که چنین متونی اصلاً قابلچاپ هستند؟ من میگویم بله واقعاً میشود چاپ کرد و یک نفر دیگر آن را بردارد و تمرین کند. این متون در حقیقت متن برای اجرا هستند. در دنیا هم مثالهایی وجود دارد مثل متون تیم کروچ که دستورالعملی برای اجرا میدهند و صرفاً نگاه ادبیاتی نمیتوان به آنها داشت. ما بهعنوان نویسندگان لذت بردیم، حتی جایی که مامتضاد و مخالف همفکر میکردیم. برآیند همه اختلافات ذهنی نتایج مثبت بود».
او افزود: «احصایی ذهن منظم و خطکشی شدهای دارد و پور آذری ذهنی وحشی و بیپروا که بی ترمز حرکت میکند. پور آذری گاهی ازآنچه فکرمی کرد کاملاً درست است گذشت و طبیعتاً سیامک احصایی هم همینطور بود. اگر تیم نویسندگان را درواقع یک نفر حساب کنیم، بااینکه دو کارگردان وجود داشت، اما تعاملات آنقدر خوب و خلاقانه بود که این دو نفر بودن به چشم نمیآمد».