در حال بارگذاری ...
نگاهی اجمالی به چند نمایش سنتی

گونه های نمایش سنتی در ایران

محمد حسین ناصربخت: ایران سرزمین که پس از مهاجرت آریائیان از هزاره هفتم قبل از میلاد به این نام شناخته شد، یکی از کهن‌ترین تمدن‌های جهان است که حتی پیش از آریائیان نیز تمدن‌های کهنی چون عیلامیان و تمدن تازه کشف شده جیرفت در گوشه‌هایی از آن بنا شده بود.

اما در این سرزمین کهنسالی که از دیرباز در آن ردپای هنرهای گوناگون مشاهده می‌شود، اسناد به جای مانده از نمایش‌های کهن و آیین‌های نمایشی بسیار اندک است چنان که در نگاه نخست به نظر می‌رسد که ساکنان این سرزمین عنایت چندانی به هنر نمایش نداشته‌اند یا حداقل این در اسناد به جای مانده از ایرانیان کهن چندان مورد لطف نگارندگان، که به دلیل انحصار سواد نوشتن جملگی از خواص بودند، نبوده است. هرچند که مردمان باستان حداقل طبق نوشته‌های مورخین یونانی هنگام سقوط هخامنشیان و ورود اسکندر و دوران حکومت پارت‌ها (اشکانیان) «یونانی دوست» امکان آشنایی با تئاتر یونانی را داشته‌اند.(1) و هم‌چنین در آیین‌هایی چون سوگ سیاوش(2)، مغ‌کشی(3)، میر نوروزی(4)، کوسه برنشین(5)، حضور پیک‌های بهاری(6) و... ذوق نمایشی خود را به ثبت رسانیده‌اند و یا گفته می‌شود که در دوران ساسانیان گروهی از مطربان و لعبت‌بازان هندی برای انجام این امور وارد کشور شده بوده اند.
پس از شکست ایرانیان از اعراب و پذیرش دین اسلام از سوی ایرانیان نیز تا مدت‌ها خبری از پدیده‌های نمایشی در اسناد دیده نمی‌شود تا کم کم از قرن چهارم هجری و ظهور نگرش‌ها و تفاسیر عرفانی برخی از نمایش‌ها امکان ظهور می یابند و در بعضی از دواوین شعر و پاره‌ای از رسالات مکتوب پژوهشگران ایرانی راجع به اشکال گوناگون نمایش‌های سنتی و آیین‌ها و مراسم نمایشی اشاراتی می آید از جمله در این شعر معروف خیام:
ما لعبت کانیم و فلک لعبت‌باز
از روی حقیقتی نه از روی مجاز
بازیچه همی کنیم بر نطع وجود
افتیم به صندوق عدم یک یک باز

که اشاره به نمایش‌های عروسکی ایرانی (خیمه‌شب‌بازی) دارد.
اما از اواخر قرن نهم هجری به طور مشخص با روی کار آمدن صفویان است که به دلیل حاکم کشتن امنیت در کشور و وجود یک حکومت مرکزی مقتدر و دست یابی به ثروت امکان بروز خلاقیت‌های نمایشی بیش از پیش فراهم می‌شود و به جز آیین‌ها و مراسمی، که در گوشه و کنار مملکت به طور پنهان و آشکار توسط مردمان عالمی برگزار می‌شده‌اند، اشکال سنتی نمایش نظم و نسجی می‌یابند امکان ظهور نمایش تأثیرگذار و سوگناک تعزیه (شبیه‌خوانی) فراهم می‌آید، دسته‌های مطرب شهری که اجرای نمایش‌های شادی‌آور در کنار سایر برنامه‌های مفرح خود یکی از وظایفشان است انسجام یافته و زمینه تکامل نمایش‌های شادی‌آور فراهم می‌شود و هنر نقالی در انواع گوناگون خود تقویت می‌شود.
اشکال سنتی نمایش که در مقاله حاضر به معرفی مختصر آنها خواهیم پرداخت.

نقل نمایش
هنر نقالی و قصه‌گویی از کهن‌ترین هنرهای رایج در جوامع انسانی‌ است. این هنر در ایران زمین نیز پیشینه‌ای بسیار کهن دارد که وجود قصه‌های گوناگون موجود در ادبیات شفاهی اقوام گوناگون ساکن در این سرزمین خود شاهدی بر این مدعا است. علاقه به این هنر چنان در ایران زمین رواج داشته است که عده‌ای معتقدند وجود آن را شاید بتوان به عنوان یکی از دلایل عدم شکل‌گیری نمایش ویژه ایرانیان ـ نمایشی چون تئاتر یونانی ـ به شمار آورد.
نقالی در ایران اما انواع گوناگون داشته و دارد که مهمترین آنها از نظر چگونگی بهره بردن از وسایل جنبی و نقش‌پذیری عبارتند از: 1ـ نقل موسیقایی که از کهن‌ترین اشکال نقالی به شمار می‌آید و بنابر اسناد قدیمی‌ترین نقالان که به این شیوه قصه می‌گفته‌اند گوسان‌های پارتی بودند که بعدها راه ایشان را خنیاگران ساسانی ادامه دادند و از الحانی چون کین ایرج یا کین سیاوش در موسیقی کهن ایرانی خود دلیلی بر این مدعا است. اسلاف این نقالان در روزگار ما در اقصی نقاط کشور هنوز به فعالیت خویش در جشن‌ها و شادی‌ها و مراسم آیینی ادامه می‌دهند که از جمله آنها می‌توان به عاشیق‌های آذری، بخش‌های ترکمن، چریکه‌خوان‌های کرد و... اشاره نمود. این نقالان که قصه‌های منظوم خود را با همراهی یک ساز و به آواز نقل می‌کنند کمتر به سوی ایفای نقش می‌روند که این البته قبل از هر چیز به دلیل وجود ساز در دستان قصه‌گو است.
نقل موسیقایی پس از دوران صفویه به سبب رشد قهوه خانه‌ها مکان ثابتی یافت و قصه‌های جدید پیرامون شخصیت‌های محوری حکومت صفوی چون شاه اسماعیل و خورشید بانو به آن افزوده شد در این شیوه نقل جز در هنگامی که دو شخصیت اصلی خطاب بر یکدیگر سخن می‌گویند فرصت دیگری برای نقش‌پذیری وجود ندارد.
شیوه دیگری از نقالی که آن نیز از دیرباز در ایران رواج داشته است نقل با استفاده از تصاویر است که می‌گویند نخستین نشانه‌های آن را در گروه‌های مبلغ مانوی که از یک واعظ و یک نقاش که از اساطیر مانوی سخن می‌راند تشکیل شده بود می‌توان یافت. در دوران اسلامی به ویژه در حکومت صفویان این شیوه نقل رواج قابل ملاحظه‌ای پیدا کرد چنان که نمونه‌های آن را در «شمایل‌گردانی» و «پرده‌خوانی» که به جهت تبلیغ مذهب شیعه در کانون توجه قرار داشت، می‌توان دید. اشکالی از روایت که در آنها نقال با اشاره به تصاویر ترسیم شده در پرده نقالی و یا شمایل در دست خود به روایت قصه می‌پردازد پرده‌خوانان و شمایل‌گردانان معمولاً بساط نقل خود را در گذرگاه‌ها، معابر و محوطه مقابر و امامزاده‌ها بر پا می‌نمودند. در این شیوه از نقل نیز علیرغم وجود قصصی که امکانان لازم را برای بدل یک نمایش تک نفره یا دو نفره دارد به اشاره نقال به تصاویر شخصیت‌های ترسیم شده در پرده بسنده می‌شود.
شیوه دیگری از نقالی که مانند دو گروه قبلی نیازی به قصه‌گویان حرفه‌ای در آن حس نمی‌شود و در قدیم افراد با سواد ساکن روستا و با عشیره آن را برعهده دانسته‌اند نقل با استفاده از متون مکتوب است که در شب‌های زمستانی در سال ارایه می‌شد و تاریخ‌نویسان دوران صفویه اشاراتی به برخی از افراد صاحب نام در این شیوه نقل کرده‌اند. در این شیوه چنان که از عنوان آن پیداست نقش‌پذیری کمتر رخ می‌داد اما دیگری از نقالی که بیشتر مورد توجه نظریه‌پردازان و مورخین تاریخ نمایش در ایران قرار گرفته است «نقل نمایش» است که متکی بر توانایی‌های نقل در نقش‌پذیری و ارایه شخصیت‌های گوناگون قصه بود و تنها با استفاده نقال از امکانات بیان و بدن خود اجرا می‌شد. این شیوه نقل از دیرباز در ایران زمین وجود داشته است اما چون سایر نحله‌های نقل از دوران صفویه و با به وجود آمدن قهوه‌خانه‌ها به عنوان پاتوق این گروه از قصه‌گویان گسترش فراوانی یافت. چنان که نقالان نمایشگر از این پس برای اقشار گوناگون مردم به هنرنمایی می‌پرداختند. نقل نمایشی در دوره‌ی صفویه به اوج تکامل خویش دست یافت اما پس از مشروطه و به ویژه پس از سقوط سلسله قاجار کم‌کم و با رواج اشکال گوناگون ارایه قصص در تماشاخانه‌ها و بعدها رادیو و تلویزیون رونق خود را از دست داد. چنان که اکنون در روزگار ما تنها چند از این راویان خوش سخن باقی مانده‌اند که آنها نیز نقل خود را عمدتاً در مناسبت‌های خاص و جشنواره‌ها ارایه می‌کنند از نقالان به نام این شیوه نقل می‌توان به حسین آقای مشکین، مرشد برزو، مرشد زریری صافهانی، مرشد حسن خوش ضمیر، مرشد سیدمصطفی سعیدی بروجردی، مرشد ولی‌ا... ترابی -که این دو تن از نقالان به نام روزگار ما به شمار می‌آیند- اشاره نمود.

نمایش‌های عروسکی سنتی
می‌گویند تاریخ نمایش عروسکی از همان لحظه‌ای که انسان نشسته در کنار آتش متوجه سایه خود و اشیاء پیرامونش در دیوارهای غار شد و یا وقتی نخستین عروسک‌های خود را با جان بخشیدن به هر اشیاء پیرامونش برای سرگرمی و یا به عنوان نشانه‌ای از نیروهای ماوراء‌الطبیعی آغاز شده است اما به هر حال هر چه که بود این نکته واضح است که نمایش‌های عروسکی از کهن‌ترین انواع نمایش در سراسر جهان و به ویژه شرق، که کهن‌ترین شیوه‌های نمایشی عروسکی در آن یافت شده‌اند، به شمار می‌آید در ایران نیز نمایش عروسکی قدمتی کهن دارد چنان که نظامی گنجوی نیز در شعر خود به این نکته اشاره نمود و متذکر می‌شود که در دوران بهرام گور ساسانی شش هزاراستاد سرگرمی ساز که بخشی از ایشان نیز در لعبت‌بازی مهارت داشته‌اند از هندوستان به ایران آورده می‌شوند تا به سرگرم نمودن خلق بپردازند. در دوران پس از اسلام نیز به ویژه از قرن چهارم هجری دیوان شعرای نامداری چون خیام، فردوسی و اسدی طوسی پر است از اشارتی به انواع نمایش‌های عروسکی، اما محکم‌ترین سندی که در این رابطه وجود دارد همانا اشاره ملاحسین واعظ کاشف سبزواری در فتوت‌نامه سلطانی‌ست که لعبت‌بازان را در نسخ اهل بازی از اصحاب اهل معرکه ذکر می‌نماید در مورد انواع نمایش عروسکی روزگار خود که در شب و روز اجرا می‌شده‌اند و اصطلاحاً «خیمه» و «پیش‌بند» نامیده می‌شدند مطالبی هر چند کوتاه را می‌نویسد و یک مجلس را نیز به طور مختصر معرفی می‌کند. کار این گروه‌های عروسک باز نیز پس از دوران صفویه رونق می‌گیرد و انواع نمایش‌های عروسکی در نقاط مختلف ایران رواج می‌یابند که از جمله آنها می‌توان به «سایه‌بازی»، «پهلوان کچل (پنج)»، «حاجی مبارک»، «خیمه شب‌بازی»، «شاه سلیم بازی»، «خم‌بازی»، «جی‌جی‌وی‌جی» اشاره نمود. این نمایش‌ها نیز دوران اوج خود را در دوران حکومت قاجار تجربه کردند چنان که روایت کرده‌اند که در این دوران شخصی به نام کاکاه محمد شیرازی با ورود تعدادی عروسک که با خود از چین آورده بود این هنر را دچار تحولی نمود و پس از آن در دوره پهلوی به دلیل ورود سرگرمی‌های جدید کم‌کم از دور خارج شدند. هر چند که هنوز تا پایان حکومت پهلوی در بنگاه‌های شادمانی و برخی از قهوه‌خانه‌های جنوب شهر تهران و بعضی از شهرهای بزرگ هنوز گروه‌های کوچکی وجود داشتد که نمایش‌های عروسکی سنتی را اجرا می‌کردند اما به مرور با فوت این اساتید صحنه از وجود پیش‌کسوتان نمایش‌های عروسکی سنتی خالی شد و اکنون در کنار معدود اساتید باقی‌مانده تنها برخی از فارغ‌التحصیلان تئاتر که امکان بهره بردن از محضر آخرین بازماندگان این هنر را داشته‌اند در جشنواره‌ها و مدارس به اجرای یکی از شیوه‌های رایج در این نمایش‌ها خیمه‌شب‌بازی نخی مشغولند.
امروز دیگر کسی نیست که بتواند سایه‌بازی سنتی را اجرا نماید و از میان نمایش‌ها عروسکی دستکشی تنها «جی‌جی‌وی‌جی» شیراز که ردپای نمایش «پهلوان کچل» را در آن می‌توان دید هنوز توسط مطربان سپیدموی اجرا می‌شود و نمایش عروسکی نخی که گفته می‌شود در آن داستان‌های فراوانی اجرا می‌شده است اکنون تنها منحصر به اجرای داستان بارگاه سلیم‌خان است.
در میان نمایش‌های سنتی عروسکی نمایش «پهلوان کچل (پنج)»، که در آن پنج عروسک پهلوان کچل، معلم، عروس (دختر)، وروره‌جادو (شیطان) و رستم نقش محوری داشته‌اند، از معروفیت به‌سزایی برخوردار بوده است و گفته می‌شود که شخصیت های نمایش «قره‌گز» در ترکیه تحت تأثیر شخصیت پهلوان که رندی نظرباز است به وجود آمده‌اند این نمایش با عروسک‌های دستکشی اجرا می‌شده صدای عروسک‌ها توسط سوتی به «صفیر» توسط عروسک گردان ایجاد می‌شده است در یکی ازداستان‌های معروف این نمایش پهلوان کچل انسانی فریبکار است که با وسوسه‌ی وروره‌جادو (شیطان) معلم را می‌فریبد تا به دختر (عروس) او دست یابد اما رستم با وی مقابله نموده و شکستش می‌دهد و در داستانی دیگر او پهلوانی‌ست که برای نجات نامزد خود به جنگ وروره‌جادو و فرزندانش می‌رود و این همان داستانی است که در «جی‌جی‌وی‌جی» شیراز نیز اجرا می‌شود با این تفاوت که این بار قهرمان محوری «قلی» نام دارد.
در «پهلوان کچل» گاه پهلوان نوکری سیاه نیز دارد که مبارک یا فیروز نامیده می‌شود و شیرین‌کاری‌ها و ماجراهای مربوط به خود را دارد. در سال‌های اخیر اجرای این نمایش گزارش نشده است. 
دیگر نمایش عروسکی معروف ایرانی که اکنون نیز رواج بیشتری دارد و بیشتر آن را تحت عنوان «خیمه‌شب‌بازی» می‌شناسند «بارگاه سلیم‌خان» یا «شاه سلیم‌بازی» است. گفته می‌شود در این نمایش که با عروسک‌های نخی اجرا می‌شود قصه‌های متعددی چون هولاردهند، چهار صندوق، بیژن و منیژه و ... اجرا می‌شده است اما تنها نمایش که در سال های اخیر توسط اساتید پیش‌کسوت این نمایش حداقل ظرف نیم قرن اخیر اجرا شده است مجلس بارگاه سلیم‌خان بوده است که برماجرای زندگی در دربار سلیم‌خان یمنی، عروسی پسر او و ماجراهای مبارک نوکر سیاه دربار کهب سیار بازیگوش است می‌پردازد عروسک‌های این نمایش با توجه به حرکاتی که دارند با دو تا شش نخ اداره می‌شوند و صدای آنها نیز توسط «صفیر» عروسک‌گردان (استاد) ایجاد می‌شود.
در هر دو شیوه یاد شده با توجه به اجرای این آثار در مجلس شادمانی گروه موسیقی از ارکان اصلی به شمار می‌آید که معمولاً متشکل از یک تنبک، یک کمانچه و گاه یک تار است که در دوره‌ معاصر به ویژه در «جی‌جی‌وی‌جی» گاه به جای کمانچه از ویلن نیز ا ستفاده شده است.
ضمناً در هر دو این نمایش ها مرشدی در پای خیمه مستقر می‌گردد که ضمن ایفای نقش دیلماج (مترجم) عروسک‌ها به عنوان راوی و هدایت‌گر مجلس و همچنین بازیگری که با عروسک‌ها وارد بازی می‌شود نیز عمل می‌نماید چنان که می‌توان این نمایش‌ها را تلفیقی از نمایش عروسکی و زنده دانست.
از اساتید به نام نمایش‌های عروسکی که نام آنها در سفرنامه‌های مستشرقین در دوره قاجار و همچنین گزارش‌های موجود در دوران متأخر آمده است می‌توان به «کاکا محمد شیرازی»، «لوطی عظیم»، «لوطی رمضان»، «احمد خمسه‌ای»، «علی‌اصغر و علی‌اکبر احمدی (احمدعلی)» اشاره نمود.

تخت‌حوضی (تقلید)
نمایش‌های شادی‌آور ایرانی را معمولاً با دو اصطلاح تخت‌حوضی، که اشاره به مکان اجرای این نمایش‌ها بر سکویی که با تخته انداختن و یا تخت گذاردن بر حوض میان حیاط منازل می‌انداختند، دارد و تقلید، که شیوه بازی پر اغراق این آثار را مشخص می‌کند، می‌شناسند. این نمایش‌ها هر چند که ریشه در مراسم و آیین‌های شادی‌اور دارند اما همچون سایر نمایش‌های سنتی آیینی نیز به دلیل نظم و نسج یافتن دسته‌های مطرب شهری در دوره صفویه سیر تکامل خود را از خرده نمایش‌های شادی‌آور میان رقص‌های گوناگون گروه تا به نمایش‌های طولانی که محور اصلی مراسم بود آغاز نمودند و این نمایش‌ها نیز در دوران سلاطین تنوع طلب قاجار به اوج خویش دست یافتند.
از میان این نمایش‌های شادی‌آور می‌توان به تقلیدهای زنانه، بقال‌بازی، کچلک‌بازی، سیاه بازی اشاره نمود که همگی به دلیل اجرا در مجالس شادمانی نمایش‌هایی توام با رقص و موسیقی بودند.

تقلیدهای زنانه
در مورد این نمایش‌ها تاریخچه مدونی در دست نیست اما ما می‌دانیم که از دوران صفویه به بعد گروه‌های مطرب‌ زنانه‌ای وجود داشتند که در مجالس خصوصی زنانه و در پشت درهای بسته به اجرای انواع رقص‌ها و خرده نمایش‌های موزیکالی می‌پرداختند این نمایش ها عمدتاً حول محور مسایل و مشکلات زنان شکل می‌گرفت، مسایلی از قبیل هوو آوردن، خواستگاری رفتن، دعوای میان زن و شوهر و ارتباط زنان خانه‌دار با دیگر اقشار جامعه، نمایش‌هایی چون خاله رورو، آقو چرا زن ستودی (آقا چه از زن گرفته‌ای)، عموسبزی‌فروش ،آبجی صنم، ننه غلامحسین و... نمایش‌های موزیکالی که همراه با رقص و آواز اجرا می‌شد این تقلیدها نیز در دوره‌ی قاجار به اوج خود دست یافت و تا پایان حکومت پهلوی نیز همچنان توسط گروه‌های حرفه‌ای و یا افرادی غیرحرفه‌ای اما آشنای با این مهارت‌ها عمدتاً در مجالس خصوصی زنانه و همچنین گاه میان برنامه‌های متنوع دسته‌های شادمانی در مجالس جشن اجرا می‌شدند آثاری که امروزه جز نامی و یادی از آنها باقی نمانده است.

بقال بازی
ریشه‌های این نمایش در میان خرده نمایش‌هایی است که پیرامون دعواهای میان ارباب و رعیت و استاد و شاگرد از دیرباز در میان ایرانیان رواج داشت و عمدتاً متکی بر کمدی لهجه و لوده بازی و درگیری‌های فیزیکی بود. رشد و تکامل این خرده نمایش سرانجام در دوران قاجار به نمایشی منجر شد که عوام آن را بقال‌بازی می‌نامیدند. نمایش که ظاهراً داستانی ساده داشت ماجرای بقالی که گروهی رند و دغل‌باز به ترفندهای گوناگون سعی می‌کردند تا ظرف شیره یا ماست او را از چنگش درآورند وی گاهی شاگردی نیز داشت که با او بگو و مگو می‌کرد اما این تنها ظاهر ماجرا بود زیر در پوشش این داستان ساده بسیاری از مشکلات جامعه از طریق ارایه تیپ‌های گوناگون اجتماعی توسط رندهای دغل‌باز برملا می‌گشت. در تنها متن ثبت شده کاملی که از دوران ناصرالدین‌شاه قاجار در مورد این نمایش به جای مانده است و به قلم شخصی ناشناسی است که خود در هنگام اجرای یک گروه بقال‌بازی به سرپرستی کریم شیره‌ای دلقک معروف آن دوره‌ برای شاه حضور داشته است رندان حیله‌گر با تغییر چهره و بازی در بازی ماجرای روستاییان از قحطی برگشته و ماست ندیده و گزمه‌هایی رشوه‌بگیر را طی برخوردهای خود با بقال برملا می‌سازند و کوزه ماست بقال را قالب این نقش‌ها به غارت می‌برند.
این نمایش به قدری میان عوام و خواص طرفدار داشت که گفته می‌شود در هنگام سفر ناصرالدین شاه به اصفهان بقال‌بازان تنها کسانی بودند که توانستند مشکلات شهر را نزد شاه طرح نموده و از حقوق مردم دفاع نمایند.
نمایش بقال‌بازی اوج خود را در همین دوران تجربه نمود و تقریباً از اوایل دوران پهلوی دیگر نامی از آن به میان نیامد که این شاید به واسطه‌ی اوج گرفتن شکل دیگری از نمایش‌های شادی‌آوری ـ سیاه بازی ـ در اواخر دوران قاجار بود نمایشی که تقریباً تمامی تجارب تقلیدچیان در طول سال‌ها را در دل خود جای داده بود.

پانویس ها:
1- گفته می شود که هنگام رسیدن خبر شکست کراسوس رومی از سورنا –سردار ایرانی- پادشاه در حال تماشای تراژدی باکائه اثر اورپید که توسط بازیگران یونانی اجرا می شد، بود.
2- مراسمی کهن برای تجلیل از سیاوش قهرمان اسطوره ای ایران که در آن از دسته روی، شبیه سازی، نوحه و سرود و قوالی استفاده می شده است.
3- مراسمی شادی آور برای یاد آوری کشته شدن بردیای دروغین – گئوماتای غاصب – توسط داریوش و قبایل پارسی که در آن نیز از دسته روی و شبیه سوزی و موسیقی استفاده می شده است.
4- مراسمی در ایام عید نوروز که در آن فردی به عنوان حاکم موقت انتخاب می شد و برای خود درباری ترتیب می داد.
5- مراسمی در مورد تغییر فصل که طی آن نماد زمستان – کوسه ای نشسته بر مرکب – را با دست افشانی و پایکوبی از روستا بیرون می کردند.
6- قاصدان بهاری که خبر رفتن زمستان و آمدن بهار را می دادند مانند حاجی فیروز، نوروز نوسال، غولک و...

 




نظرات کاربران